Lawh-i-Nasr/Arabic8

From Baha'i Writings Collaborative Translation Wiki
Jump to navigation Jump to search

حال ملاحظه بزرگی امر را نمائيد که چه مقدار عظيم و بزرگ است و آن علی که فرستاده‌اند نزد شيخ مذکور ملّا علیّ بسطامی بوده * و ديگر ملاحظه قدرت مَظْهر ظهور را فرمائيد که بحرفی از اسم عباد خود اگر بخواهد جميع هياکل أحديّه و مظاهر صمديّه را خلق فرمايد و مبعوث نمايد هر آينه قادر و محيط است و مع ذلک تازه رؤسای بيان اراده نموده‌اند که امر وصايتی درست نمايند و باين اذکار خَلَقه عتيقه ناس را از منبع عزّ رحمانيّه محروم سازند * و حال انکه نقطه اولی مظهر قبلم جميع اين اذکار را از بيان محو فرموده و جز ذکر مرايا چيزی مشاهده نشده و نخواهد شد و آنهم مخصوص و محدود نبوده بشأنيکه ميفرمايد * إلهی فابتعث فی کلّ سنة مرآةً و فی کلّ شهر مرآةً بل فی کلّ يوم مرآة و فی کلّ حين فاَظْهرْ مرآةً لتحکينّ عنك  و اين فضل در مرايا موجود ماداميکه از مقابل شمس حقيقت منحرف نشوند و بعد از انحراف کلّ مفقود و غير مذکور * تاللّه الْيَوْم مرايا محتجب مانده‌اند که سهل است بلکه طوريّون منصعق شده‌اند * أَحْسَنُ القصص که بقيّوم اسماء مذکور و موسوم است و بيان فارسی که از لطيفه کلمات الهی است ملاحظه نمائيد تا که جميع اسرار مشهود آيد و اين بيانات از برای مستضعفين ذکر ميشود و الّا آنانکه بر مقرّ إعْرَفوا اللّهَ باللّهِ ساکنند و بر مکمن قدس لا يُعْرَفُ بما سواه جالس حقّ را بنفس او و بما يظهر من عنده إدراک نمايند * اگر چه کلّ من فی السّموات و الأرض از آيات محکمه و کلمات متقنه مملوّ شود اعتنا ننمايند و تمسّک نجويند چه که تمسّک بکلمات وقتی جايز که منزل آن مشهود نباشد * فتعالی من هذا الجمال الّذی أحاط نورهُ العالمين * باری اين قلب نه بمقامی محزون شده که قادر بر إظهار لآلئ مکنونه شود و يا إقبال بتکلّم فرمايد چه که مشاهده ميشود که أمر اللّه ضايع شده و زحمتهای اين عبد را نفسيکه بقول او خلق شده بر باد فنا داده * اگر چه فی الحقيقه اينگونه امور سبب بلوغ ناس شود و لکن چون اکثری ضعيفند و غير بالغ لذا محتجب مانند * و لکن إنّ رَبّک لغنيّ عن مثل هؤلاء و انّه لمحيط علی العالمين * باری راضی مشويد که مثل أهل فرقان باشيد که باسماء تمسّک جوئيد و از منزل اسماء محجوب مانيد و کلماتی تلاوت نمائيد و از مُظْهِر و مُنْزِل آن محروم گرديد چه که اليوم اگر کلّ مَنْ فی السّموات و الأرض مرايای لطيفه شوند و بلّورات رفيعه منيعه ممتنعه گردند و بعبادت أوّلين و آخرين قيام نمايند و أقلّ من حين در اين أمر بديع توقّف نمايند عند اللّه لا شئ محض مشهود آيند و معدوم صرف مذکور گردند * آيا مشاهده ننموده‌ايد که انچه ملأ فرقان ذکر مينمودند کذب صرف بود و احدی را در اين ظهور از انچه بآن متمسّک بوده‌اند نفع نبخشيد مگر آنانکه بقوّة يقين بشريعه ربّ العالمين وارد شدند * پس بشنو نغمه ربّانی و بيان عزّ صمدانی را و بگو بسم اللّه الأقدس الأبهی و بإذنه الأرفع الأمنع الأقدس الأعلی * و از فِنای باب رضوان باصل مدينه وارد شو لِتَشهدَ نفسَک غنيّاً بغناء ربّک و ناطقًا بثناء بارئک و عارفًا بنفس مولاک و تجدَ ما تقرّ به عيناک و تفرح به ذاتُک و تسرّ به کينونتک و تکونَ من الفائزين * اين است وصيِّت جمال قِدَم أحبّای خود را * مَنْ شاء فَلْيؤمِنْ و من شاء فَلْيُعرِضْ * و اگر بانچه ذکر شده فايز شدی و بلقای جمال رحمن مفتخر گشتی بايست بامر و صيحه زن ميان عباد و بنغمه احلايم فانْطِقْ بين السَّموات و الأرض بأن يا ملأ البيان * تاللّه الحقّ قد أشرق شمس العرفان عن أفق السّبحان و طلع عن غرف الرّضوان هذا الغلام و علی وجهه نضرة المنّان و بيده خمر الحيوان و يسقی الممکنات باسمی الأبهی هذا الرَّحيق الحمراء * إِذًا فاسرعوا يا ملأ الإنشاء من مظاهر الأسماء لِيظهرَ عليکم لآلئ المکنون من هذا الکوب المخزون الّذي ظهر علی هيکل اللّوح و استسقوا منه أهل ملأ الأعلی فی مواقع القصوی و إذا شربوا أخَذَتْهم جذباتُ الرّحمن و نفحاتُ السّبحان و نطقوا فی أعلی الفردوس بربوات الأُنس * تاللّه الحقّ هذا لرَحيق مختوم * تاللّه الحقّ هذا لخمر الّتی قد کانت مکنونةً تحت حُجُبات الغيب و محفوظةً تحت خِباء العزّ و مَسَّتْها أناملُ الرّحمن فی عرش الجنان و أظهرها بالفضل بهذا الاسم الّذی ظهر بالحقّ * و أشرق عن وجهه بدايع الأنوار فی السّرّ و الإجهار و قَرَّتْ به أعْيُنُ المقرّبين ثمّ عيونُ المرسلين ثمّ ما کان و ما يکون * و أنتم يا ملأ البيان لا تحرموا أنفسکم عن منظر الرّحمن کسّروا أصنامَ الهوی باسمی الأبهی ثمّ أخرِجُوا سيفَ البيان من غِمدِ اللّسان و غنّوا برنوات الأحلی بين ملأ الإنشاء لعلّ النّاس يستشعرنّ فی أنفسهم و يخرجنّ عن خلف حجاب محدود * قل أَتَظُنُّونَ فی أنفسکم بأنّ هذا الفتی ينطق عن الهوی لا فو جماله الأبهی بل کان واقفا بالمنظر الأعلی و ينطق بما نطق روح الأعظم فی صدره الممرّد الأصفی * تاللّه الحقّ علّمه شديدُ الأمر فی جبروت القصوی و عرّفه قويُّ الرّوح فی ملکوت الأسنی و ينطق بالحقّ فی کلّ حين بما نطق لسان الأمر فی سُرادق الأخفی * تاللّه هذا لهو الّذی قد ظهر مرّة باسم الرّوح ثمّ باسم الحبيب ثمّ باسم عليّ ثمّ بهذا الاسم المبارک المتعالی المهيمن العليّ المحبوب * و إنّ هذا لَحُسينٌ بالحقّ * قد ظهر بالفضل فی جبروت العدل و قام عليه المشرکون بما عندهم من البغی و الفحشاء * ثمّ قطعوا رأسَه بسيف البغضاء و رفعوه علی السّنان بين الأرض و السّماء * و إِذًا ينطق الرّأس علی الرّماح بأن يا ملأ الاشباح فاستحيوا عن جمالی ثمّ عن قدرتی و سلطنتی و کبريائي و رُدّوا الأبصارَ إلی منظر ربکم المختار لکی تجدونی صائحا بينکم بنغمات قدس محبوب * فَأنصِفوا إِذًا فی ذواتکم إن تجعلوا أنفسکم محروما عن حَرَم القصوی و هذا البيت الأطهر الأحکم الحمراء فبأيّ حرم أنتم تتوجّهون ثمّ تطوفون * خافوا عن اللّه ثمّ افتحوا أبصارَکم لعلّ تشهدون لحظات اللّه فوق رؤسکم ثمّ ملکوتَه أمامَ وجوهکم لعلّ أنتم تستشعرون فی أنفسکم و تکوننّ من الّذين‌هم يفقهون *