Kitab-i-Iqan/Page9/Arabic162

From Baha'i Writings Collaborative Translation Wiki
Jump to navigation Jump to search

و ديگر معلوم آن جناب بوده که حاملان امانت احديّه که در عوالم ملکيّه به حکم جديد و امر بديع ظاهر می شوند چون اين اطيار عرش باقی از سماء مشيّت الهی نازل می گردند و جميع بر امر مبرم ربّانی قيام می فرمايند لهذا حکم يک نفس و يک ذات را دارند، چه جميع از کأس محبّت الهی شاربند و از اثمار شجره توحيد مرزوق. و اين مظاهر حقّ را دو مقام مقرّر است. يکی مقام صرف تجريد و جوهر تفريد. و در اين مقام اگر کلّ را به يک اسم و رسم موسوم و موصوف نمائی بأسی نيست، چنانچه می فرمايد: "لاَ نُفَرِّقُ بَيْنَ أَحَدٍ مِّن رُّسُلِهِ." زيرا که جميع مردم را به توحيد الهی دعوت می فرمايند و به کوثر فيض و فضل نامتناهی بشارت می دهند و کلّ به خلع نبوّت فائزند و به رداء مکرمت مفتخر. اين است که نقطه فرقان می فرمايد: "اَمَّا النَّبيُّونَ فَاَنَا." و همچنين می فرمايد: منم آدم اوّل و نوح و موسی و عيسی. و همين مضمون را طلعت علوی هم فرموده‏اند. و امثال اين بيانات که مشعر بر توحيد آن مواقع تجريد است از مجاری بيانات ازليّه و مخازن لئالی علميّه ظاهر شده و در کتب مذکور گشته. و اين طلعات مواقع حکم و مطالع امرند، و امر مقدّس از حجبات کثرت و عوارضات تعدّد است. اين است که می فرمايد: "وَ مَا أَمْرُنَا إِلَّا وَاحِدَةٌ." و چون امر واحد شد البتّه مظاهر امر هم واحدند. و همچنين أئمّه دين و سراج های يقين فرمودند: "أولنا اَوّلُنا مُحَمّدٌ و آخِرُنا مُحَمّدٌ وَ اَوسَطُنا مُحَمّدٌ."