Kitab-i-Iqan/Page6/Arabic110
اری، از اين بيانات معلوم شد که جميع اشياء حاکی از اسماء و صفات الهيّه هستند. هر کدام به قدر استعداد خود مدلّ و مشعرند بر معرفت الهيّه به قسمی که احاطه کرده است ظهورات صفاتيّه و اسمائيّه همه غيب و شهود را. اين است که می فرمايد: "اَيَکُونُ لغَيرِکَ مِن الظّهُورِ ما لَيسَ لَکَ حَتّی يَکُونَ هُوَ المُظهِرُ لَکَ عَمِيَتْ عَينٌ لا تَراک." و باز سلطان بقا می فرمايد : "مارَأيتُ شَيئاً إلّا وَ قَد رَاَيتُ اللّهَ فيهِ اَو قَبلَهُ اَو بَعدَه." و در روايت کُميل "نورٌ اَشرَقَ مِن صُبح الأزَلِ فَيَلوحُ عَلی هَياکِل التّوحيدِ آثارُه." و انسان که اشرف و اکمل مخلوقات است اَشَدُّ دَلالَةً وَاَعظَمُ حِکايةً است از سائر معلومات و اکمل انسان و افضل و الطف او مظاهر شمس حقيقتند. بلکه ما سوای ايشان موجودند به اراده ايشان و متحرّکند به افاضه ايشان. "لَو لاکَ لَما خَلَقْتُ الاَفلاک." بلکه کلّ در ساحت قدس ايشان معدوم صرف و مفقود بحت اند. بلکه منزّه است ذکر ايشان از ذکر غير و مقدّس است وصف ايشان از وصف ما سوی. و اين هياکل قدسيّه مرايای اوّليّه ازلّيه هستند که حکايت نمودهاند از غيب الغيوب و از کلّ اسماء و صفات او از علم و قدرت و سلطنت و عظمت و رحمت و حکمت و عزّت و جود و کرم. و جميع اين صفات از ظهور اين جواهر احديّه ظاهر و هويدا است.