Kitab-i-Iqan/Page14/Arabic280
Jump to navigation
Jump to search
ديگر قلم عاجز است از ذکر آنچه بعد از رجوع ملاحظه شد. حال دو سنه می گذرد که اعداء در اهلاک اين عبد فانی به نهايت سعی و اهتمام دارند چنانچه جميع مطّلع شدهاند. مع ذلک نفسی از احباب نصرت ننموده و به هيچ وجه اعانتی منظور نداشته. بلکه از عوض نصر، حزن ها که متوالی و متواتر قولاً و فعلاً مثل غيث هاطل وارد می شود. و اين عبد در کمال رضا جان بر کف حاضرم که شايد از عنايت الهی و فضل سبحانی اين حرف مذکور مشهور، در سبيل نقطه و کلمه عليا فدا شود و جان در بازد. و اگر اين خيال نبود فَوَالَّذی نَطَقَ الرُّوحُ بِاَمرِه، آنی در اين بلد توقّف نمی نمودم وَکَفی بِاللّهِ شَهيداً. اَختِمُ القَولَ بلا حَولَ وَ لا قُوَّةَ إلّا بِاللّهِ وَ إنّاللِّهِ و إنّا اِليهِ راجِعُون.