Kitab-i-Iqan/Page11/Arabic218
قسم به خدا که اگر سالک سبيل هدی و طالب معارج تقی به اين مقام بلند اعلی واصل گردد رائحه حقّ را از فرسنگ های بعيده استنشاق نمايد و صبح نورانی هدايت را از مشرق کلّ شیء ادراک کند و هر ذرهّ و هر شیء او را دلالت بر محبوب و مطلوب نمايد و چنان مميّز شود که حقّ را از باطل، چون شمس از ظلّ، فرق گذارد. مثلاً اگر نسيم حقّ از مشرق ابداع وزد و او در مغرب اختراع باشد البتّه استشمام کند. و همچنين جميع آثار حقّ را از کلمات بديعه و اعمال منيعه و افعال لميعه، از افعال و اعمال و آثار ما سوی امتياز دهد چنانچه اهل لؤلؤ، لؤلؤ را از حجر و انسان، ربيع را از خريف و حرارت را از برودت. و دماغ جان چون از زکام کون و امکان پاک شد البتّه رائحه جانان را از منازل بعيده بيابد و از اثر آن رائحه به مصر ايقان حضرت منّان وارد شود و بدايع حکمت حضرت سبحانی را در آن شهر روحانی مشاهده کند و جميع علوم مکنونه را از اطوار ورقه شجره آن مدينه استماع نمايد و از تراب آن مدينه تسبيح و تقديس ربّ الارباب به گوش ظاهر و باطن شنود و اسرار رجوع و اياب را به چشم سرّ ملاحظه فرمايد. چه ذکر نمايم از آثار و علامات و ظهورات و تجلّيات که به امر سلطان اسماء و صفات در آن مدينه مقدّر شده. بی آب رفع عطش نمايد و بی نار حرارت محبّة اللّه بيفزايد. در هر گياهی حکمت بالغه معنوی مستور است و بر شاخسار هر گل هزار بلبل ناطقه در جذب و شور. از لاله های بديعش سرّ نار موسوی ظاهر و از نفحات قدسيّه اش نفخه روح القدس عيسوی باهر. بی ذهب غنا بخشد و بی فنا بقا عطا فرمايد. در هر ورقش نعيمی مکنون و در هر غرفه اش صد هزار حکمت مخزون.