Kitab-i-Iqan/Page10/Arabic197

From Baha'i Writings Collaborative Translation Wiki
Jump to navigation Jump to search

و اگر شنيده شود از مظاهر جامعه: "إنّی اَنَا اللّه "، حقّ است و ريبی در آن نيست. چنانچه به کرّات مبرهن شد که به ظهور و صفات و اسمای ايشان ظهوراللّه و اسم اللّه و صفة اللّه در ارض ظاهر. اين است که می فرمايد: "وَ مَا رَمَيْتَ إِذْ رَمَيْتَ وَ لَكِنَّ اللّهَ رَمَى." و همچنين "إنَّ الَّذينَ يُبَايِعُونَکَ إنّمَا يُبَايِعُونَ اللّهَ." و اگر نغمه إنّی رسول اللّه برآرند، اين نيز صحيح است و شکّی در آن نه. چنانچه می فرمايد: "مَّا كَانَ محمّدٌ أَبَا أَحَدٍ مِّن رِّجَالِكُمْ وَ لَكِن رَّسُولَ اللّهِ." و در اين مقام همه مرسل اند از نزد آن سلطان حقيقی و کينونت ازلی. و اگر جميع ندای اَنَا خاتَمُ النَّبيّين بر آرند آن هم حقّ است و شبهه را راهی نه و سبيلی نه زيرا که جميع حکم يک ذات و يک نفس و يک روح و يک جسد و يک امر دارند و همه مظهر بدئيّت و ختميّت و اوّليّت و آخريّت و ظاهريّت و باطنيّت آن روح الارواح حقيقی و ساذج السّواذج ازلی اند. و همچنين اگر بفرمايند: "نَحْنُ عِبادُ اللّه"، اين نيز ثابت و ظاهر است. چنانچه به ظاهر در منتهی رتبه عبوديّت ظاهر شده‏اند، احدی را يارای آن نه که به آن نحو از عبوديّت در امکان ظاهر شود. اين است که از آن جواهر وجود در مقام استغراق در بحار قدس صمدی و ارتقاء به معارج معانی سلطان حقيقی، اذکار ربوبيّه و الوهيّه ظاهر شد. اگر درست ملاحظه شود در همين رتبه منتهای نيستی و فنا در خود مشاهده نموده‏اند در مقابل هستی مطلق و بقای صرف، که گويا خود را معدوم صرف دانسته‏اند و ذکر خود را در آن ساحت شرک شمرده‏اند. زيرا که مطلق ذکر در اين مقام دليل هستی و وجود است و اين نزد واصلان بس خطا، چه جای آنکه ذکر غير شود و قلب و لسان و دل و جان به غير ذکر جانان مشغول گردد و يا چشم، غير جمال او ملاحظه نمايد و يا گوش، غير نغمه او شنود و يا رجل در غير سبيل او مشی نمايد.