Kitab-i-Dunya/Page1/Persian17

From Baha'i Writings Collaborative Translation Wiki
Jump to navigation Jump to search

يا حزب اللّه وصايای دوست يکتا را بگوش جان بشنويد کلمه الهی بمثابه نهالست مقرّ و مستقرّش افئده عباد بايد آنرا بکوثر حکمت و بيان تربيت نمائيد تا اصلش ثابت گردد و فرعش از افلاک بگذرد ای اهل عالم فضل اين ظهور اعظم آنکه آنچه سبب اختلاف و فساد و نفاق است از کتاب محو نموديم و آنچه علّت الفت و اتّحاد و اتّفاقست ثبت فرموديم نعيما للعاملين مکرّر وصيّت نموده و مينمائيم دوستان را که از آنچه رائحه فساد استشمام ميشود اجتناب نمايند بل فرار اختيار کنند عالم منقلب است و افکار عباد مختلف نَسْئَلُ اللّهَ أَنْ يُزَيِّنَهُم بِنُورِ عَدْلِهِ وَ يُعَرِّفَهُم مَا يَنْفَعُهُم فِی کُلِّ الأَحْوَالِ إِنَّهُ هُوَ الغَنِيُ المُتَعَالِ از قبل به اين کلمه عليا نطق نموديم نفوسی که به اين مظلوم منسوبند بايد در مواقع بخشش و عطا ابر بارنده باشند و در اخذ نفس امّاره شعله فروزنده سبحان اللّه اين ايّام ظاهر شده آنچه که سبب حيرت است از قراری که شنيده شد نفسی وارد مقرّ سلطنت ايران گشت و جمعی بزرگان را به ارادة خود مسخّر نمود فی الحقيقه اين مقام مقام نوحه و ندبه است آيا چه شده که مظاهر عزّت کبری ذلّت عظمی از برای خود پسنديدند استقامت چه شد عزّت نفس کجا رفت لا زال آفتاب بزرگی و دانائی از افق سماء ايران طالع و مشرق حال بمقامی تنزّل نموده که بعضی از رجال خود را ملعب جاهلين نموده‌اند و شخص مذکور درباره اين حزب در جرائد مصر و دائرة المعارف بيروت ذکر نموده آنچه را که سبب تحيّر صاحبان آگاهی و دانش گشت و بعد بباريس توجّه نمود و جريده باسم عروة الوثقی طبع کرد و باطراف عالم فرستاد و بسجن عکّا هم ارسال داشت و به اين سبب اظهار محبّت نمود و مقصودش تدارک مافات بوده باری اين مظلوم درباره او صمت اختيار کرد از حق می‌طلبيم او را حفظ نمايد و بنور عدل و انصاف منوّر دارد له ان يقول: