Kitab-i-Badi/Persian630
Jump to navigation
Jump to search
بشنو سخن اين عبد را: سبب وهم ناس مشو! رحم كن بر امر الله و بر ناس[۳۳۸]! در هر عصر نفوس متوهّمه مجتمع شده و ناس را از شاطی بحر احديّه محروم نموده اند. قدری تفكّر نما كه چه مقدار توهّمات در ما بين ملاء فرقان بود از ظهور قائم و ظهور قيامت و ظهور ساعت. و بعد از ظهور نقطه اولی - روح ما سواه فداه - معلوم شد كه جميع خاطی بوده اند و به قطره از بحر علم مشروب نه. و آن جمال قدم به زحمت تمام كسر اصنام وهم و هوی نموده. تازه امثال آن نفوس اراده نموده اند ناس را به اوهام جديد مبتلا نمايند. بگو: بترسيد از خداوند يكتا و مرتكب مشويد امري را كه از چشم مقرّبين به جای اشك خون جاری شود! حقّ را باطل مدانيد و باطل را حقّ مشمريد! بلی، حقّ لم يزل حقّ بوده، ولكن تو آن حقّ را نشناخته.