Kitab-i-Badi/Persian300

From Baha'i Writings Collaborative Translation Wiki
Jump to navigation Jump to search

قل: فافتح بصرك، يا أيّها الغافل، ثمّ إسمع ماتغرّد الورقاء علی أفنان دوحة البيان بالله المقتدر العزيز المنّان. ملاحظه نما كه امر تا به چه مقام بلند و مرتفع است كه آن هيكل احديّه و ذات صمديّه كلمات خود را از آن[۱۵۷] ساحت اقدس اطهر اظهر انور منع فرموده اند. و به نصّ صريح می فرمايند كه در حين ظهور به كلمات بيان بر آن هيكل معانی و مظهر عزّ صمدانی احتجاج منمائيد، و مع ذلك اهل بيان شرم ننموده. و اي كاش به كلمات او احتجاج می نمودند، بلكه به كلمات مجعوله مردوده، كه از انفس خبيثه ظاهر شده، بر جواهر احديّه و ساذج قدميّه احتجاج نموده و می نمايند. زهی حسرت بر اين نفوس كه به دو كلمه الفاظ مجعوله از شاطی بحر علم الهی محروم مانده اند و به رايحه منتنه از نفحات قدس احديّه ممنوع گشته اند. و ای کاش كه به احتجاج كفايت می شد. لا فو الّذی دلع لسان الرّوح بثناء نفسه كه به احتجاج قانع نشده و نخواهند شد، بلكه به اسياف كين و رماح بغضا به شطر علیّ اعلی توجّه نموده و می نمايند.