Kitab-i-Badi/Persian163

From Baha'i Writings Collaborative Translation Wiki
Jump to navigation Jump to search

كاش از بصر و فؤاد كه محروم شده اند اقلّاً شامّه مي داشتند. والله از آن هم محروم شده اند، چه كه نكهت دفراء را از عرف طيب بقا تميز نداده اند و به رايحه جُعَلْ خود را از عطر رياحين رضوان عزّ صمدانی محروم نموده اند. و اين كلمه را موهوم مدان، چنانچه به سيّد محمّد اصفهانی، كه والله هر نفسي كه اقلّ مِن ذرّ صاحب شامّه باشد رايحه منتنه اش را از فرسنگ های بعيده مي شنود و احتراز مي جويد، با او مأنوس شده از عرف گلزار قدس ربّانی بعيد و بی نصيب مانده اند. متحيّرم كه با چنين انفس چه ذكر نمايم و چه القا كنم. به ادلّه بر جُعَل مي توان ثابت نمود كه رايحه گلزار محبوب است؟ لا فو نفس المحبوب لو انت مِن العارفين. آيا به كر مي توان محقّق نمود كه نغمات الهی نيكو است؟ لا فو ربّ الاسماء و الصّفات لو انت مِن المستشعرين.