Kitab-i-Badi/Persian157
Jump to navigation
Jump to search
آن که نقطه اولی - روح ماسواه فداه - اصل شجره امر و بحر اعظم و شمس حقيقت و سماء قِدم را نفس ظهور دانسته در هر ظهور و ما دونش را خلق آن ظهور كه به كلمه از حركت قلمش خلق شده اند. چنانچه مي فرمايد: اگر به شجره از اشجار مُغْرَسه در اين ارض ظاهره نفس ظهور بفرمايد كه "اين حجّت است بر كلّ شیء"، هرآينه حجّت است، مثل آنچه خلق فرموده است حجج را از قبل و فرقی ما بين اين دو مشهود نه. و اين حجيّت نظر به تجلّی شمس كلمه است در او، كه به قول او خلق شده، چنانچه حجر[۸۱] محلّ طواف شده و معبد عباد گشته. حال ملاحظه كن كه اگر آن حجر نبود و حجر ديگر را مي فرمود، او هم به همين شرافت مشرّف مي شد و اين شرافت اسماء است در ملكوت اسماء.