Kitab-i-Badi/Persian1
مكتوبت، كه مُشْعِر بر بعض روايات غير مُحَقَّقه و اخبارات غير صادقه بود، به اين عبد فانی واصل. از جهتی ابواب سرور گشود و از جهتی ابواب حزن مفتوح نمود. امّا سرور چه كه مشعر بر سلامتی بود، و امّا حزن نظر به آن كه مشاهده شد كه بالاخرة انفس مشركه تو را از شطر احديّه ممنوع نموده اند و از نفحات حبّ الهيه محروم داشته اند. نَسْئَلُ الله بأنْ يَنْصَرِفَكَ عَنْهُم و يُقَلِّبَكَ إلی وَجْهِهِ المُنْيِر. و چون اين عبد ملاحظه نمود كه آنچه مرقوم داشته از فطرت ظاهر نشده، بلكه از كلمات كاذبه انفس مشركه بوده، كه نزد تو مذكور داشته اند،[2] لذا خالِصاً لِوجهِ الله و حبّاً لَكَ لازم شد كه جواب مذكور دارم، كه شايد به قوّه ربّ الارباب حجاب اعظم و سُبُحات جلال را به انامل قدرت و انقطاع شقّ نمائی و به مقرّی كه مقدّس از ذكر و اشاره و كلمات و عبارات است صعود نمائی، و سبّاحان قلزم كبريائی و طايران هواء عزّ ربّانی را از طيور ظلمانی تميز دهی.