Kitab-i-Badi/Persian233
Jump to navigation
Jump to search
سائلی مر عارفی را[۱۲۱]گفت
كی تو بر اسرار الهی برده پی؟
وی تو از خمر عنايت گشته مست
هيچ يادت آيد از روز الست؟
گفت ياد آيد مرا آن صوت و گفت
كو بدی بود و نباشد اين شگفت
هست در گوشم همی آوای او
و آن صدای روح و جان افزای او
عارفی ديگر كه برتر رفته بود
درّ اسرار الهی سفته بود
گفت آن روز خدا آخر نشد
ما در آن روزيم آن قاصر نشد