Kitab-i-Badi/Persian373
اگر بر احوال اين عباد مطّلع شوی كه چه گذشته در اين سنين توقّف در ادرنه و منصف باشيد نوحه و ندبه نمائيد. خدای واحد شاهد است كه در هر ساعتی از آن قيامتی بر پا شده، چه كه در هر حين آن نفسي، كه او را من دون الله به اغوای شيطان حقّ مي دانی، به امری شنيع و فعلی قبيح ظاهر شده. تو را قسم مي دهم به خداوندی كه جميع اشياء را به اراده خود خلق فرموده كه هيچ به عقلت مي رسد كه ايشان از نفسی كه منسوب است نان منع نمايند؟ چه فايده كه نبوده[۱۹۴] و نيستيد. محض تضييع امر از برای لقمه نان به مدينه كبيره دويدند و چه مقدار شكايت در اين ارض نموده اند. و الله كذب نمي گويم و مقصودی ندارم، ولی قلب از اين محترق است كه چنين نفوس را ربّ دانسته ايد و خود و ناس را از حقّ منيع محروم نموده ايد. آخر ايّام اين عباد است اگر چه شما توهّم نموده ايد كه به جهت دنيا به اين ارض آمده ايم، ولكن خدا شاهد و گواه است كه به چه قسم آمده ايم و مقصود چه بوده. شما خود مي دانيد كه اين عبد در مقرّ خود محتاج به نان نبوده كه شهر به شهر برای نان بدود، بلكه نفحات رحمن اين عباد را جذب نموده لو أنت مِن العارفين.