Kitab-i-Iqan/Page11/Arabic215
و غيبت را ضلالت شمرد و به آن عرصه هرگز قدم نگذارد، زيرا غيبت سراج منير قلب را خاموش نمايد و حيات دل را بميراند. به قليل قانع باشد و از طلب کثير فارغ. مصاحبت منقطعين را غنيمت شمارد و عزلت از متمسّکين و متکبّرين را نعمت شمرد. در اسحار به اذکار مشغول شود و به تمام همّت و اقتدار در طلب آن نگار کوشد. غفلت را به نار حبّ و ذکر بسوزاند و از ما سوی اللّه چون برق در گذرد. و بر بی نصيبان نصيب بخشد و از محرومان عطا و احسان دريغ ندارد. رعايت حيوان را منظور نمايد تا چه رسد به انسان و اهل بيان. و از جانان جان دريغ ندارد و از شماتت خلق از حقّ احتراز نجويد. و آنچه برای خود نمی پسندد برای غير نپسندد و نگويد آنچه را وفا نکند. و از خاطيان در کمال استيلاء در گذرد و طلب مغفرت نمايد. و بر عاصيان قلم عفو در کشد و به حقارت ننگرد زيرا حسن خاتمه مجهول است. ای بسا عاصی که در حين موت به جوهر ايمان موفّق شود و خمر بقا چشد و به ملأ اعلی شتابد و بسا مطيع و مؤمن که در وقت ارتقای روح تقليب شود و به اسفل درکات نيران مقرّ يابد. باری، مقصود از جميع اين بيانات متقنه و اشارات محکمه آن است که سالک و طالب بايد جز خدا را فنا داند و غير معبود را معدوم شمرد.