Kitab-i-Iqan/Page11/Arabic214
و ليکن ای برادر من، شخص مجاهد که اراده نمود قدم طلب و سلوک در سبيل معرفت سلطان قِدَم گذارد بايد در بدايت امر قلب را که محلّ ظهور و بروز تجلّی اسرار غيبی الهی است از جميع غبارات تيره علوم اکتسابی و اشارات مظاهر شيطانی پاک و منزّه فرمايد و صدر را که سرير ورود و جلوس محبّت محبوب ازلی است لطيف و نظيف نمايد. و همچنين دل را از علاقه آب و گل يعنی از جميع نقوش شبحيّه و صور ظلّيّه مقدّس گرداند به قسمی که آثار حبّ و بغض در قلب نماند که مبادا آن حبّ او را به جهتی بی دليل ميل دهد و يا بغض او را از جهتی منع نمايد. چنانچه اليوم اکثری به اين دو وجه، از وجه باقی و حضرت معانی باز ماندهاند و بی شبان در صحراهای ضلالت و نسيان می چرند. و بايد در کلّ حين توکّل به حقّ نمايد و از خلق اعراض کند و از عالم تراب منقطع شود و بگسلد و به ربّ الارباب در بندد. و نفس خود را بر احدی ترجيح ندهد و افتخار و استکبار را از لوح قلب بشويد و به صبر و اصطبار دل بندد و صمت را شعار خود نمايد و از تکلّم بی فائده احتراز کند. چه زبان ناری است افسرده و کثرت بيان سميّ است هلاک کننده. نار ظاهری اجساد را محترق نمايد و نار لسان ارواح و افئده را بگدازد. اثر آن نار به ساعتی فانی شود و اثر اين نار به قرنی باقی ماند.