Kitab-i-Iqan/Page7/Arabic122
چنانچه وقتی که سراج محمّدی در مشکات احمديّه مشتعل شد بر مردم حکم بعث و حشر و حيات و موت فرمود. اين بود که اعلام مخالفت مرتفع شد و ابواب استهزاء مفتوح گشت. چنانچه از زبان مشرکين، روح الامين خبر داده: "وَ لَئِن قُلْتَ إِنَّكُم مَّبْعُوثُونَ مِن بَعْدِ الْمَوْتِ لَيَقُولَنَّ الّذينَ كَفَرُواْ إِنْ هَذَا إِلاَّ سِحْرٌ مُّبِينٌ." مضمون آن اين است که اگر بگوئی به اين مشرکين که شما مبعوث شده ايد بعد از مردن، هر آينه می گويند آنهائی که کافر شدهاند به خدا و آيات او، نيست اين مگر سحری ظاهر و آشکار و هويدا. و در جای ديگر می فرمايد: "وَ إِن تَعْجَبْ فَعَجَبٌ قَوْلُهُمْ أَئِذَا كُنَّا تُرَابًا أَئِنَّا لَفِي خَلْقٍ جَدِيدٍ." که ترجمه آن اين است که می فرمايد: اگر عجب می داری پس عجب است قول کافران و معرضان که می گويند: آيا ما تراب بوديم؟ و از روی استهزاء می گفتند که آيا مائيم مبعوث شدگان؟ اين است که در مقام ديگر قهراً لهم می فرمايد: "أَفَعَيِينَا بِالْخَلْقِ الأَوَّلِ بَلْ هُمْ فِي لَبْسٍ مِّنْ خَلْقٍ جَدِيدٍ." مضمون آن اين است که آيا ما عاجز و مانده شديم از خلق اوّل؟ بلکه اين مشرکين در شکّ و شبهه هستند از خلق جديد.