Kitab-i-Iqan/Page5/Arabic90
اين است که در همه اعهاد و اعصار اين گونه اعتراضات و اختلافات در ميان مردم بوده. و هميشه ايّام مشغول به زخارف قول می شدند که فلان علامت ظاهر نشد و فلان برهان باهر نيامد. و اين مرض ها عارض نمی شد مگر آنکه تمسّک به علمای عصر می جستند در تصديق و تکذيب اين جواهر مجرّده و هياکل الهيّه. و ايشان هم، نظر به استغراق در شئونات نفسيّه و اشتغال به امورات دنيّه فانيه، اين شموس باقيه را مخالف علم و ادراک و معارض جهد و اجتهاد خود می ديدند و معانی کلمات الهيّه و احاديث و اخبار حروفات احديّه را هم بر سبيل ظاهر به ادراک خود معنی و بيان می نمودند لهذا خود و جميع ناس را از نيسان فضل و رحمت ايزدی مأيوس و مهجور نمودند با اينکه خود مذعن و مقرّند به حديث مشهور که می فرمايد: "حديثنا صعب مستصعب." و در جای ديگر می فرمايد: "إن أمرنا صعب مستصعب لا يحتمله إلا ملك مقرب أو نبي مرسل أو عبد امتحن الله قلبه للإيمان" و مسلّم است نزد خود ايشان که هيچ يک از اين ثلاثه در حقّ ايشان صادق نيست. دو قسم اوّل که واضح است و امّا ثالث، هرگز از امتحانات الهی سالم نماندند و در ظهور محکّ الهی جز غِشّ چيزی از ايشان به ظهور نرسيد.