Kitab-i-Badi/Persian524
Jump to navigation
Jump to search
فو الله يضحك علی كلماتك كلّ ذی بصر حديد. گويا ابداً رايحه رضوان الهی بر تو مرور ننموده، چه كه اليوم هر نفسی كه منسوب به حقّ است لابدّ از او اثری ظاهر و هويدا است. و الله كلماتت پست تر از كلمات ملل قبل به نظر مي آيد. چون بغض الله[۲۸۰]در قلبت بوده قلمت از لطافت ذكر و تحرير ممنوع و محروم گشته. امر بر تو مشتبه شده كه از حزب رحمن خارج شده و به حزب شيطان توجّه نموده. بر هر ذی بصری معلوم است كه اين عباد، بعد از پنج سنه معاشرت كه ليلاً و نهاراً آنچه به چشم خود ديده ايم و به سمع خود شنيده ايم ذكر مي نمائيم. و تو به قول خبيثی كه نزد اين عبد مردود بوده، تا چه رسد نزد ساكنان اعراش معانی، تمسّك جسته، بالمرّة خود را از اشراقات انوار فجر معانی كه در اين ايّام رحمانی مشرق و مضیء است، ممنوع نموده.