Kitab-i-Badi/Persian371
آنقدر شده كه متّصل بر خود ردّ مي نويسيد و مستشعر نيستيد، چه كه نوشته علائم ظهور قائم در حين ظهور ظاهر شده و مردم نفهميده اند.حال ملاحظه كن اين عدم فهم از چه رو بوده. شكّی نيست كه از عدم ظهورات توهميّه ناس بوده. چنانچه از علائم ظهور آنچه ذكر شده از آن عبارات معانی توهّم نموده و چون موافق توهّمات خود در عالم ملكيّه مشاهده ننمودند لذا به عرفان نقطه بيان فائز نشدند. چنانچه خود تو وامثال تو هم عارف نبوده تا آن که منزل بيان كلمات قبل را تفسير فرمودند، و بعد از بيان هيكل رحمن قليلی تصديق نموده و اكثر انكار. و اين فعلی است كه اليوم تو و امثال تو از ملاء بيان عاملند. چه كه معنی كلمات الهيّه را ادراك ننموده ايد و لا يشعر صيحه مي زنيد كه نبايد اين ظهور ظاهر شود، هنوز تكميل خلق بيان نشده. و اگر ادراك[۱۸۸]مي نموديد البتّه به اين كلمات محتجب نمی شديد. حقّ را مثل خود عاجز مشاهده نموده ايد. فو الله! اگر نفسی به قدرت حقّ موقن باشد ابداً در امثال اين كلمات توقّف نمی نمايد، چه كه قادر است در كلمه از كلماتِ خود كلّ كتب را عود فرمايد و همچنين بدء فرمايد. إنّه لهو المقتدر علی مايشاء و إنّه لهو العليم الحكيم.