Kitab-i-Badi/Persian486
Jump to navigation
Jump to search
قل: موتوا بغيظكم! قد كسر صنم الوهم و الهوی و الله الّذی لا إله إلاّ هو كه به وهمی متشبّث شده كه در ابداع شبه نداشته. نمي دانم به چه دليل و برهان نفسی كه آن نفوس را ردّ نموده ترجيح داده. بشنو نصيحت اين عبد را و ابداً نفسی را ردّ مكن، چه كه مخصوص نقطه بيان جميع را وصيّت فرموده كه احدی بر احدی تعرّض ننمايد. چنانچه نفس معروف و الله الّذی لا إله إلاّ هو، با آن که با كمال حيله و تدبير در صدد قطع سدره ربانيّه بر آمد و كشف شد آنچه در صدرش[۲۶۰]پنهان بود، مع ذلك ايشان به او تعرّض نفرمودند تا آن که اوراقی از او بين يدی حاضر شد و جميع در ردّ الله و آياته بوده و الان به خط خود او موجود. لذا آيات الهی در ردّ مَن ردّ علی الله از جبروت امر نازل. و هذا لم يكن من عنده بل من لدی الله المقتدر المهيمن العزيز القيّوم.