Kitab-i-Badi/Persian620: Difference between revisions

From Baha'i Writings Collaborative Translation Wiki
Jump to navigation Jump to search
m (Pywikibot 8.1.0.dev0)
m (Pywikibot 8.1.0.dev0)
 
(5 intermediate revisions by the same user not shown)
Line 1: Line 1:
حال فعل حقّ را مشاهده كن كه به همان مدينه وارد شدند و ابداً به كسی مراوده نفرمودند[۳۳۰]و در امر الله با نفسی مداهنه نشد. و چون آن خبيث ديده كه سفير ايران مكدّر است از ايشان، محض خدعه و تلبيس و نفاق با حقّ به آن مقرّ وارد و التجا نموده و گفته آنچه گفته. اگر او استخلاص مي خواست كسی به او حرف نداشت، او از حاجی ميرزا احمد معروف تر نبوده به هيچ وجه، و از سايرين كه رفته اند معتبر تر نه، بلكه نزد بعضی ذكر نداشته. فو الله كه مخصوص شهريه آمده، چنانچه اين ارض هم عرايضی كه او و ميرزا يحيی به باب مشير نوشته اند موجود.
قوله - كبر حمقه -: خيلی خيلی عجب است از شما كه قريب بيست سال است ميرزا يحيی را به خدائی پرستيديد كه خود مطّلعم، در اصفهان در نزد خودم اقرار نموديد. حال مردود شده. به آميرزا محمّد علی و ميرزا ابوالحسن و ديگران و ميرزا حسين ورزنه چه جواب بگويم، كه فلاني ها هر روز به يكی مي چسبند و يكی را حقّ مي دانند و بعد باطل می نمايند؟ اين از عدم تميز آنها است، به جهت آن که حقّ باطل نمی شود و اين تناقض است. دين اينها بوالهوسی است، چنانچه ميرزا ابوالحسن در طهران به من گفت: حيف از شما، به چه دليل اوّلْ حقّ بود و خدا، و حال باطل است و عبد كافر؟ ای به به، عجب! يك انصاف از شما مي پرسم: شما را به خدا اين است، در بعضی مقامات با شما، در وقتی حركت كرده كه در عرضِ هم بوديم، حالا را هر يك به ديگری نمي توانيم برتری نمائيم، اگر چه هر قدر كامل شده باشيم.

Latest revision as of 22:09, 16 May 2023

قوله - كبر حمقه -: خيلی خيلی عجب است از شما كه قريب بيست سال است ميرزا يحيی را به خدائی پرستيديد كه خود مطّلعم، در اصفهان در نزد خودم اقرار نموديد. حال مردود شده. به آميرزا محمّد علی و ميرزا ابوالحسن و ديگران و ميرزا حسين ورزنه چه جواب بگويم، كه فلاني ها هر روز به يكی مي چسبند و يكی را حقّ مي دانند و بعد باطل می نمايند؟ اين از عدم تميز آنها است، به جهت آن که حقّ باطل نمی شود و اين تناقض است. دين اينها بوالهوسی است، چنانچه ميرزا ابوالحسن در طهران به من گفت: حيف از شما، به چه دليل اوّلْ حقّ بود و خدا، و حال باطل است و عبد كافر؟ ای به به، عجب! يك انصاف از شما مي پرسم: شما را به خدا اين است، در بعضی مقامات با شما، در وقتی حركت كرده كه در عرضِ هم بوديم، حالا را هر يك به ديگری نمي توانيم برتری نمائيم، اگر چه هر قدر كامل شده باشيم.