Kitab-i-Badi/Persian416: Difference between revisions

From Baha'i Writings Collaborative Translation Wiki
Jump to navigation Jump to search
m (Pywikibot 8.1.0.dev0)
m (Pywikibot 8.1.0.dev0)
 
(One intermediate revision by the same user not shown)
Line 1: Line 1:
و از اينها گذشته اگر ذكری از اين ظهور در بيان نباشد به زعم تو و مرشدينت و لفظ بهاء هم در كتاب نازل نگشته باشد، چه ضرر به ظهور دارد؟ می فرمايد: من به همان حجّت نقطه اولی ظاهر شده ام، بل اعظم لو أنتم تشعرون. و والله الّذی لا إله إلاّ هو كه ابداً دوست نداشته اند كه جز به نفس ظهور و آيات منزله احدی در اثبات امرشان استدلال نمايد. بلی، اين سؤال شما در وقتی جايز كه صاحب ظهور بفرمايد بيّنه من اسم من است، فتعالی مِن ذلك. بيّنه نفس ظهور بوده و خواهد بود و مِن دونه ما ظهر مِن عنده و نزّل مِن لدنه. و اين است آن حجّتی كه جميع انبيا و رسل به آن مبعوث شده اند. و مَن أعرض فقد أعرض عن الله بارئه و كفر بآياته و كان من المشركين من قلم الله علی اللّوح مذكوراً.
و خود نقطه بيان هم - روح ما سواه فداه- جز به آيات استدلال نفرموده اند، چنانچه در مجالس عديده ايشان را حاضر نمودند و برهان طلبيدند، جز به آيات از آن مكمن اسماء و صفات ظاهر نشد. و هر يك از عباد هم كه طلب حجّت و برهان نمودند جواب صادر كه: به آيات الهی ناظر باشيد. چه كه حجّت لم يزل آيات الله بوده و كلّ مَن علی الأرض را همين[۲۱۸] حجّت كافی است. ودر اين ظهور اعظم اكثری از ناس آنچه خواسته اند مشاهده نموده اند، چه از آيات منزله الهی كه احدی شبه آن نديده و چه از بيانات علميّه و خوارق عادتيّه. مع ذلك به حقيقت و ذات و كينونت و نفس نقطه اولی كافر شده اند و شاعر نيستند. تازه ذكر اسماء مذكور مي داريد. لازال ناس از سلطان معلوم معرض بوده اند و به موهوم انفس خود مقبل.

Latest revision as of 09:22, 16 May 2023

و خود نقطه بيان هم - روح ما سواه فداه- جز به آيات استدلال نفرموده اند، چنانچه در مجالس عديده ايشان را حاضر نمودند و برهان طلبيدند، جز به آيات از آن مكمن اسماء و صفات ظاهر نشد. و هر يك از عباد هم كه طلب حجّت و برهان نمودند جواب صادر كه: به آيات الهی ناظر باشيد. چه كه حجّت لم يزل آيات الله بوده و كلّ مَن علی الأرض را همين[۲۱۸] حجّت كافی است. ودر اين ظهور اعظم اكثری از ناس آنچه خواسته اند مشاهده نموده اند، چه از آيات منزله الهی كه احدی شبه آن نديده و چه از بيانات علميّه و خوارق عادتيّه. مع ذلك به حقيقت و ذات و كينونت و نفس نقطه اولی كافر شده اند و شاعر نيستند. تازه ذكر اسماء مذكور مي داريد. لازال ناس از سلطان معلوم معرض بوده اند و به موهوم انفس خود مقبل.