Kitab-i-Badi/Persian695: Difference between revisions

From Baha'i Writings Collaborative Translation Wiki
Jump to navigation Jump to search
(Bot: Adding هر صاحب بصر و ادراكی از اين آيات مذكوره البتّه بر حقّ و نفس خود هر دو نوحه نمايد. امّا بر حقّ منيع، چه كه در دست امثال آن ظالمين مبتلی شده به شأني كه عين ابداع نديده و سمع اختراع نشنيده. و امّا بر نفس)
 
m (Pywikibot 8.1.0.dev0)
 
(11 intermediate revisions by the same user not shown)
Line 1: Line 1:
هر صاحب بصر و ادراكی از اين آيات مذكوره البتّه بر حقّ و نفس خود هر دو نوحه نمايد. امّا بر حقّ منيع، چه كه در دست امثال آن ظالمين مبتلی شده به شأني كه عين ابداع نديده و سمع اختراع نشنيده. و امّا بر نفس خود، چه كه به شأني که بايد بر اين امر بديع قيام نمايد، ننموده. نسئل الله بأن يبعث بسلطانه خلقاً لِيأت بما فات مِن هؤلاء، كه شايد آن نفوس مقدّسه به آنچه لايق و سزاوار اين ظهوراست قيام نمايند. مَن يطوف حول الرّوح يقول: "لا تستُر، فاخرُق الأحجاب، ثمّ أظهِر ما كُنز فی السّرّ من علم الله المهيمن القيّوم!" و الّذين يطوفن فی حول العقل يقولن: "إيّاك إيّاك، أن إصبر و لا تُفشِ ما يفزع به هياكِلُ المغلّين و تميّز به صدور المشركين. أن ألق علی العباد ما ينبغی لشأنهم و مقامهم! إيّاك أن تُلق علی الرّضيع مقاماتِ البلوغ، أو علی المحروم أسرار حرم الله، أو علی الأصمّ نغمات الله العزيز المحبوب!"
و بعد مجلس منقضی شده جمال ابهی تشريف بردند. ولكن آن سيّد در كلّ حين به شأن بديع ظاهر، و به شأنی حبّ الله اخذش نمود كه بالاخره از اكل و شرب منقطع شد. و مدتی[۳۷۱] به اين حالت بوده تا آن كه در يومی اشعاری در مدح الله گفته و به اصحاب داده و الان موجود. اگر نفسی ملاحظه نمايد از اشتعال كينونت آن ساذج قدس مطّلع می شود. تا آن كه يومی از ايّام در اوّل فجر برخواسته و به بيت اعظم توجّه نمود و به عمامه خود فِناء اطهر بيت را جاروب نموده، و بعد رفته تيغی اخذ نمود و به بيت آمحمّد رضا هم رفته و ديدنی نمود و به مقرّ قربانگاه دوست شتافت، منقطعاً عن كلّ من فی السّموات و الأرضين، و در آن حين توجّه جميع ملئكه عالين در حولش بوده و با او به قربانگاه توجّه نمودند. تا آن كه در خارج مدينه قرب شط مقابل بيت به دست خود حنجر مبارك خود را قطع نمود، شوقاًلحبّ ربّه و شغفاً فی ودّه و طلباً لوصاله و راضياً لقضائه و مقبلاً إلی حرم وصله.

Latest revision as of 01:22, 17 May 2023

و بعد مجلس منقضی شده جمال ابهی تشريف بردند. ولكن آن سيّد در كلّ حين به شأن بديع ظاهر، و به شأنی حبّ الله اخذش نمود كه بالاخره از اكل و شرب منقطع شد. و مدتی[۳۷۱] به اين حالت بوده تا آن كه در يومی اشعاری در مدح الله گفته و به اصحاب داده و الان موجود. اگر نفسی ملاحظه نمايد از اشتعال كينونت آن ساذج قدس مطّلع می شود. تا آن كه يومی از ايّام در اوّل فجر برخواسته و به بيت اعظم توجّه نمود و به عمامه خود فِناء اطهر بيت را جاروب نموده، و بعد رفته تيغی اخذ نمود و به بيت آمحمّد رضا هم رفته و ديدنی نمود و به مقرّ قربانگاه دوست شتافت، منقطعاً عن كلّ من فی السّموات و الأرضين، و در آن حين توجّه جميع ملئكه عالين در حولش بوده و با او به قربانگاه توجّه نمودند. تا آن كه در خارج مدينه قرب شط مقابل بيت به دست خود حنجر مبارك خود را قطع نمود، شوقاًلحبّ ربّه و شغفاً فی ودّه و طلباً لوصاله و راضياً لقضائه و مقبلاً إلی حرم وصله.