Kitab-i-Badi/Persian554: Difference between revisions

From Baha'i Writings Collaborative Translation Wiki
Jump to navigation Jump to search
m (Pywikibot 8.1.0.dev0)
m (Pywikibot 8.1.0.dev0)
 
(5 intermediate revisions by the same user not shown)
Line 1: Line 1:
اين كلمات مذكور شد تا مِن حيث لا يشعر سخن نگوئی و به هر ريحی متحرّك نشوی و از حقّي، كه اگر بخواهد جميع اسامی كه تو او را احصا نموده به قبضه از تراب راجع نمايد قادر است، اعراض نكنی. چه كه يك مقام از مقاماتِ توصيفِ حقّ آن است كه چون در كلّ شیء آثار تجلّيات خود مشاهده می فرمايد، لذا به ادنی آيه ظاهره در ارض كلّ اسماء و صفات راجع شده و خواهد شد. چه كه مقصود از اسماء حسنی كه به او خطاب می شود راجع است به آن تجلّی ربانيّه كه مِن غير جهة در او تجلّی فرموده. و تا اين آيه تجلّی در كلّ شیء باقی بر كلّ شیء اطلاق كلّ اسماء صادق، و بعد از اعراض هر يك محروم و به مقرّ نار راجع. و اگر مشاهده می شد كه قابل عرفانی، هر آينه بحر معانی و عرفان رشحی به تو مبذول مي فرمود. ولكن بهتر همان كه[۲۹۵]محروم باشی و به همين كلمات محدوده مؤتفكه محتجبه تكلّم نمائی. لا تخرج مِن أهل السّجّين إلاّ كلمات السّجّينيّة.
باری اگر تفصيل ذكر شود به طول مي انجامد. مختصر آن كه سه نفر از آن نفوس باقی و در آن جزوه اين نفوس را شهيد نموده و تصريح نوشته كه هر كدام دختر بكری از برای او بفرستند مع درهم و دنانير. و آن جزوه الان در دست موجود. يقين اين امور را از انقطاع شمرده. فو الله اين امور مذكوره نسبت به اعمال ديگرش حسنه بوده و اين عبد شرم مي نمايم از ذكر آن. تا حال ستر كبريائی عيوبش را پوشيده بود. چون خرق نمود ستر را، لذا حقّ كشف فرمود. العجب كلّ العجب، بل العجب بنفسه يقول: "العجب، ثمّ العجب" كه فرق ميانه خزف و لؤلؤ ننموده و از اين مقرّ اقدس گذشته مفتريات به نبيّين و مرسلين هم بسته به جهت اثبات امر موهومی زبان شتم به سلاطين وجود گشوده.

Latest revision as of 17:43, 16 May 2023

باری اگر تفصيل ذكر شود به طول مي انجامد. مختصر آن كه سه نفر از آن نفوس باقی و در آن جزوه اين نفوس را شهيد نموده و تصريح نوشته كه هر كدام دختر بكری از برای او بفرستند مع درهم و دنانير. و آن جزوه الان در دست موجود. يقين اين امور را از انقطاع شمرده. فو الله اين امور مذكوره نسبت به اعمال ديگرش حسنه بوده و اين عبد شرم مي نمايم از ذكر آن. تا حال ستر كبريائی عيوبش را پوشيده بود. چون خرق نمود ستر را، لذا حقّ كشف فرمود. العجب كلّ العجب، بل العجب بنفسه يقول: "العجب، ثمّ العجب" كه فرق ميانه خزف و لؤلؤ ننموده و از اين مقرّ اقدس گذشته مفتريات به نبيّين و مرسلين هم بسته به جهت اثبات امر موهومی زبان شتم به سلاطين وجود گشوده.