Kitab-i-Badi/Persian300: Difference between revisions

From Baha'i Writings Collaborative Translation Wiki
Jump to navigation Jump to search
(Bot: Adding و همچنين در اين مقام مخاطباً لعلماء البيان می فرمايند قوله - جلّ كبريائه -: أنْ يا علماءَ البيان، فلترحمنّ علی أنفسكم، ثمّ ترحمون بأنْ لا تحتجبنّ عن الّذی يظهر بالحقّ بشئون دينكم. فإنّ كلّ دينكم عنده)
 
m (Pywikibot 8.1.0.dev0)
 
(One intermediate revision by the same user not shown)
Line 1: Line 1:
و همچنين در اين مقام مخاطباً لعلماء البيان می فرمايند قوله - جلّ كبريائه -: أنْ يا علماءَ البيان، فلترحمنّ علی أنفسكم، ثمّ ترحمون بأنْ لا تحتجبنّ عن الّذی يظهر بالحقّ بشئون دينكم. فإنّ كلّ دينكم عنده بمثل يوم قد خلق الله ذلك الدّين، أنتم إلی نقطة البدءِ تنظرون. فإنّكم أنتم مثل كلّ أولی الظّهورات مبتلون. ربّما ليل راقدون و أنتم عندالله مؤمنون و فی نهاركم مَثَلكم كمثل العلماء من قبلكم لن يحكم الله عليكم بشیء. فلتتراقبنّ أنفسكم، ثمّ لتتراقبون!
قل: فافتح بصرك، يا أيّها الغافل، ثمّ إسمع ماتغرّد الورقاء علی أفنان دوحة البيان بالله المقتدر العزيز المنّان. ملاحظه نما كه امر تا به چه مقام بلند و مرتفع است كه آن هيكل احديّه و ذات صمديّه كلمات خود را از آن[۱۵۷] ساحت اقدس اطهر اظهر انور منع فرموده اند. و به نصّ صريح می فرمايند كه در حين ظهور به كلمات بيان بر آن هيكل معانی و مظهر عزّ صمدانی احتجاج منمائيد، و مع ذلك اهل بيان شرم ننموده. و اي كاش به كلمات او احتجاج می نمودند، بلكه به كلمات مجعوله مردوده، كه از انفس خبيثه ظاهر شده، بر جواهر احديّه و ساذج قدميّه احتجاج نموده و می نمايند. زهی حسرت بر اين نفوس كه به دو كلمه الفاظ مجعوله از شاطی بحر علم الهی محروم مانده اند و به رايحه منتنه از نفحات قدس احديّه ممنوع گشته اند. و ای کاش كه به احتجاج كفايت می شد. لا فو الّذی دلع لسان الرّوح بثناء نفسه كه به احتجاج قانع نشده و نخواهند شد، بلكه به اسياف كين و رماح بغضا به شطر علیّ اعلی توجّه نموده و می نمايند.

Latest revision as of 07:46, 15 May 2023

قل: فافتح بصرك، يا أيّها الغافل، ثمّ إسمع ماتغرّد الورقاء علی أفنان دوحة البيان بالله المقتدر العزيز المنّان. ملاحظه نما كه امر تا به چه مقام بلند و مرتفع است كه آن هيكل احديّه و ذات صمديّه كلمات خود را از آن[۱۵۷] ساحت اقدس اطهر اظهر انور منع فرموده اند. و به نصّ صريح می فرمايند كه در حين ظهور به كلمات بيان بر آن هيكل معانی و مظهر عزّ صمدانی احتجاج منمائيد، و مع ذلك اهل بيان شرم ننموده. و اي كاش به كلمات او احتجاج می نمودند، بلكه به كلمات مجعوله مردوده، كه از انفس خبيثه ظاهر شده، بر جواهر احديّه و ساذج قدميّه احتجاج نموده و می نمايند. زهی حسرت بر اين نفوس كه به دو كلمه الفاظ مجعوله از شاطی بحر علم الهی محروم مانده اند و به رايحه منتنه از نفحات قدس احديّه ممنوع گشته اند. و ای کاش كه به احتجاج كفايت می شد. لا فو الّذی دلع لسان الرّوح بثناء نفسه كه به احتجاج قانع نشده و نخواهند شد، بلكه به اسياف كين و رماح بغضا به شطر علیّ اعلی توجّه نموده و می نمايند.