Kitab-i-Badi/Persian599: Difference between revisions

From Baha'i Writings Collaborative Translation Wiki
Jump to navigation Jump to search
m (Pywikibot 8.1.0.dev0)
m (Pywikibot 8.1.0.dev0)
 
(One intermediate revision by the same user not shown)
Line 1: Line 1:
و از اين مراتب گذشته و الله الّذی لا إله إلاّ هو و به حقّ طلعت مبارك خود ايشان كه اكثر اوقات در حَرَم غذای يوم نبوده. و بسا از ايّام كه قريب به عصر نان از برای اهل حرم تحصيل می شد، آن هم به دَين. و بعضی احيان كه بعضی از اصحاب ضيافت می نمودند بعضی از احباب را حبّاً للّه طلب مي فرمودند و بعد از قرائت آيات الهی و كلمات[۳۲۰]عزّ صمدانی هر كسی به قدر خود مرزوق می شد. و اين مقصود اظهار حبّ بوده. باری در آن ايّام خيال نمي رفت كه مثل تو معرض محتجبی پيدا شود كه به اين گونه امور اعتراض نمايد، ولكن فو الله الّذی لا إله إلاّ هو كه آن نفس معرض بالله كه جميع اين كلمات را به تو القا نموده در جميع ايّام راحت بوده و با نساء متعدّده به عيش مشغول. و به حقّ خود ايشان كه لازال زخارف ملكيّه نزدش موجود و هر وقت كه فی الجملة گفتگوئی در عراق می شد عازم بصره و ديار اخری بوده، چنانچه كلّ مي دانند. ولكن كلمات الحقّ لا يزيدك إلاّ غلّا و إعراضاً.
قدری تفكّر كن كه همين كلمه امثال تو چه قدر عظيم است، و چگونه خورشيد نورانی را در فكر افتاده ايد كه به حجبات نفس و هوی مستور داريد و اعمالش را ضايع كنيد. نه، و الله جز امثال تواحدی به اين كلمات التفات ننمايد، چه كه كلّ فعل حقّ را به بصر خود ديده اند. يومی از ايّام فرمودند كه: اعظم از اين بلايا در سرادق قضا مستور است و بايد نازل شود، چنانچه خوابی در عراق ديده ام و از آن چنين مستفاد می شود. قال و قوله الحقّ: كنت نائماً فی ليلة البلماء بعد عفراء. إذاً رأيتُ بأن إجتمعتْ فی حولی النّبيّون و المرسلون و هم قد جلسوا فی أطرافی و كلّهم ينوحون و يبكون و يصرخون و يضجّون. و إنّی تحيّرتُ فی نفسی، فسئلتُ عنهم. إذاً إشتدّ بكائهم و صريخهم و قالوا: "لنفسك، يا سرّ الأعظم و يا هيكل القدم!" و بكوا علی شأن بكيتُ ببكائهم.

Latest revision as of 22:02, 16 May 2023

قدری تفكّر كن كه همين كلمه امثال تو چه قدر عظيم است، و چگونه خورشيد نورانی را در فكر افتاده ايد كه به حجبات نفس و هوی مستور داريد و اعمالش را ضايع كنيد. نه، و الله جز امثال تواحدی به اين كلمات التفات ننمايد، چه كه كلّ فعل حقّ را به بصر خود ديده اند. يومی از ايّام فرمودند كه: اعظم از اين بلايا در سرادق قضا مستور است و بايد نازل شود، چنانچه خوابی در عراق ديده ام و از آن چنين مستفاد می شود. قال و قوله الحقّ: كنت نائماً فی ليلة البلماء بعد عفراء. إذاً رأيتُ بأن إجتمعتْ فی حولی النّبيّون و المرسلون و هم قد جلسوا فی أطرافی و كلّهم ينوحون و يبكون و يصرخون و يضجّون. و إنّی تحيّرتُ فی نفسی، فسئلتُ عنهم. إذاً إشتدّ بكائهم و صريخهم و قالوا: "لنفسك، يا سرّ الأعظم و يا هيكل القدم!" و بكوا علی شأن بكيتُ ببكائهم.