Kitab-i-Badi/Persian620: Difference between revisions

From Baha'i Writings Collaborative Translation Wiki
Jump to navigation Jump to search
m (Pywikibot 8.1.0.dev0)
m (Pywikibot 8.1.0.dev0)
 
(3 intermediate revisions by the same user not shown)
Line 1: Line 1:
و از استامبول جميع امور را از اينجا استفسار نمودند كه او مي گويد هفت نفر رفته اند و باقی به كسب مشغولند و من و ميرزا يحيی بيست و يك نفريم و شهريّه نداريم. سركار والی مخصوص فرستاده و استفسار نموده كه باب عالی همچه ذكر نموده اند، و تو مي نويسی كه به جهت استخلاص بوده. حال كه به منتهی مراد خود رسيدند، ای کاش كه ديگر به اطراف ننويسند كه نان نداريم.
قوله - كبر حمقه -: خيلی خيلی عجب است از شما كه قريب بيست سال است ميرزا يحيی را به خدائی پرستيديد كه خود مطّلعم، در اصفهان در نزد خودم اقرار نموديد. حال مردود شده. به آميرزا محمّد علی و ميرزا ابوالحسن و ديگران و ميرزا حسين ورزنه چه جواب بگويم، كه فلاني ها هر روز به يكی مي چسبند و يكی را حقّ مي دانند و بعد باطل می نمايند؟ اين از عدم تميز آنها است، به جهت آن که حقّ باطل نمی شود و اين تناقض است. دين اينها بوالهوسی است، چنانچه ميرزا ابوالحسن در طهران به من گفت: حيف از شما، به چه دليل اوّلْ حقّ بود و خدا، و حال باطل است و عبد كافر؟ ای به به، عجب! يك انصاف از شما مي پرسم: شما را به خدا اين است، در بعضی مقامات با شما، در وقتی حركت كرده كه در عرضِ هم بوديم، حالا را هر يك به ديگری نمي توانيم برتری نمائيم، اگر چه هر قدر كامل شده باشيم.

Latest revision as of 22:09, 16 May 2023

قوله - كبر حمقه -: خيلی خيلی عجب است از شما كه قريب بيست سال است ميرزا يحيی را به خدائی پرستيديد كه خود مطّلعم، در اصفهان در نزد خودم اقرار نموديد. حال مردود شده. به آميرزا محمّد علی و ميرزا ابوالحسن و ديگران و ميرزا حسين ورزنه چه جواب بگويم، كه فلاني ها هر روز به يكی مي چسبند و يكی را حقّ مي دانند و بعد باطل می نمايند؟ اين از عدم تميز آنها است، به جهت آن که حقّ باطل نمی شود و اين تناقض است. دين اينها بوالهوسی است، چنانچه ميرزا ابوالحسن در طهران به من گفت: حيف از شما، به چه دليل اوّلْ حقّ بود و خدا، و حال باطل است و عبد كافر؟ ای به به، عجب! يك انصاف از شما مي پرسم: شما را به خدا اين است، در بعضی مقامات با شما، در وقتی حركت كرده كه در عرضِ هم بوديم، حالا را هر يك به ديگری نمي توانيم برتری نمائيم، اگر چه هر قدر كامل شده باشيم.