Kitab-i-Badi/Persian599: Difference between revisions

From Baha'i Writings Collaborative Translation Wiki
Jump to navigation Jump to search
m (Pywikibot 8.1.0.dev0)
m (Pywikibot 8.1.0.dev0)
 
(3 intermediate revisions by the same user not shown)
Line 1: Line 1:
اگر كلّ مَن علی الأرض و آنچه در او خلق شده از نعمای لطيفه و فواكه طيّبه در يك مجلس حبّاً للّه از برای نفس مؤمن بالله حاضر شود، اسراف نبوده و نخواهد بود. ولكن تو و امثال تو اگر لقمه نانی تصرّف نمائيد مسرف بوده و خواهد بود، چه كه اسراف در غفلت از حقّ مشهود است. و همان لقمه نان كه به نفس آن معرض بالله معذّب شده پناه مي برد به خدا از اين که نصيب او گشته. و والله كلّ ما يأكل لَينوح و يضجّ و يقول: "يا إلهی، بأیّ جرم جعلتنی رزق هذا الفاجر الّذی كفر بك و بآياتك؟" ولكن تو شاعر نشده و نخواهی شد.
قدری تفكّر كن كه همين كلمه امثال تو چه قدر عظيم است، و چگونه خورشيد نورانی را در فكر افتاده ايد كه به حجبات نفس و هوی مستور داريد و اعمالش را ضايع كنيد. نه، و الله جز امثال تواحدی به اين كلمات التفات ننمايد، چه كه كلّ فعل حقّ را به بصر خود ديده اند. يومی از ايّام فرمودند كه: اعظم از اين بلايا در سرادق قضا مستور است و بايد نازل شود، چنانچه خوابی در عراق ديده ام و از آن چنين مستفاد می شود. قال و قوله الحقّ: كنت نائماً فی ليلة البلماء بعد عفراء. إذاً رأيتُ بأن إجتمعتْ فی حولی النّبيّون و المرسلون و هم قد جلسوا فی أطرافی و كلّهم ينوحون و يبكون و يصرخون و يضجّون. و إنّی تحيّرتُ فی نفسی، فسئلتُ عنهم. إذاً إشتدّ بكائهم و صريخهم و قالوا: "لنفسك، يا سرّ الأعظم و يا هيكل القدم!" و بكوا علی شأن بكيتُ ببكائهم.

Latest revision as of 22:02, 16 May 2023

قدری تفكّر كن كه همين كلمه امثال تو چه قدر عظيم است، و چگونه خورشيد نورانی را در فكر افتاده ايد كه به حجبات نفس و هوی مستور داريد و اعمالش را ضايع كنيد. نه، و الله جز امثال تواحدی به اين كلمات التفات ننمايد، چه كه كلّ فعل حقّ را به بصر خود ديده اند. يومی از ايّام فرمودند كه: اعظم از اين بلايا در سرادق قضا مستور است و بايد نازل شود، چنانچه خوابی در عراق ديده ام و از آن چنين مستفاد می شود. قال و قوله الحقّ: كنت نائماً فی ليلة البلماء بعد عفراء. إذاً رأيتُ بأن إجتمعتْ فی حولی النّبيّون و المرسلون و هم قد جلسوا فی أطرافی و كلّهم ينوحون و يبكون و يصرخون و يضجّون. و إنّی تحيّرتُ فی نفسی، فسئلتُ عنهم. إذاً إشتدّ بكائهم و صريخهم و قالوا: "لنفسك، يا سرّ الأعظم و يا هيكل القدم!" و بكوا علی شأن بكيتُ ببكائهم.