Kitab-i-Badi/Persian326: Difference between revisions

From Baha'i Writings Collaborative Translation Wiki
Jump to navigation Jump to search
(Bot: Adding اين که ذكر نمودی هر لاحقی بايد مقدّم و اعلی بر سابق باشد، اگر مضطرب و متزلزل مشاهده نمی شدی در اين مقام كلمه كه از حقّ استماع نموده ام[۱۶۶] مذكور مي داشتم. و اين مطلبی است كه غير الله هر كه در آن تكلّ)
 
m (Pywikibot 8.1.0.dev0)
 
(One intermediate revision by the same user not shown)
Line 1: Line 1:
اين که ذكر نمودی هر لاحقی بايد مقدّم و اعلی بر سابق باشد، اگر مضطرب و متزلزل مشاهده نمی شدی در اين مقام كلمه كه از حقّ استماع نموده ام[۱۶۶] مذكور مي داشتم. و اين مطلبی است كه غير الله هر كه در آن تكلّم نمايد از فضولی محسوب است. الله يعلم مرادَهُ فيما نزّل، چه كه لئالی معانی مكنونه در صدف ابحر كلمات الهيّه را جز نفس ظهور مطّلع نبوده و نخواهد بود. كلّ ذلك علمُهُ عند ربّی و ما إطّلع به أحدٌ إلاّ نفسه العالم العليم. چون ملاء بيان احجب از متوهّمين قبل مشاهده می شوند، لذا بهتر آن که مدارا نمائيم و آنچه را ادراك نموده ايم مستور داريم كه مباد فزع ديگر مرتفع شود. قدرت محيطه و رحمت منبسطه الهيّه هرگز محدود به حدودی نبوده و نخواهد بود. يفعل ما يشاء و يحكم ما يريد.
فوالله اگر اهل بيان انصاف دهند همين بيان منزل بيان جميع را كافي است، از كلمات مشركين منقطع می شوند و معنی اين كلمات الهيّه را اليوم مشاهده می نمايند. چنانچه اين نفس معرض، كه خود را مرآت مي داند و بعضی هم مِن غير شعور او را مرآت فرض گرفته، بر فرض تسليم از شمس حقيقت محروم مانده، چنانچه مشاهده می شود كه به نفس خود ناظر و به موهوم متشبّث و از شمس حقيقت بعيد و ممنوع. در ماء حركت مي كند چنانچه در ظلّ اشراقات انوار الهيّه مستظلّ، ولكن از او مهجور و محجوب و محروم. و همچنين اليوم از كلّ مرايا سؤال كرده می شود، چنانچه كلّ در موقف سؤال حاضر، هر كدام از شريعه عرفان الله خارج شد از حجر محسوب بلكه قابل ذكر نبوده، و هر كدام عارف شد و در ظلّ عنايتش مأوی گرفت از مرايای اوليّه عند الله مذكور. كذلك فصّل الأمر لعلّ النّاس هم يفقهون.

Latest revision as of 07:55, 15 May 2023

فوالله اگر اهل بيان انصاف دهند همين بيان منزل بيان جميع را كافي است، از كلمات مشركين منقطع می شوند و معنی اين كلمات الهيّه را اليوم مشاهده می نمايند. چنانچه اين نفس معرض، كه خود را مرآت مي داند و بعضی هم مِن غير شعور او را مرآت فرض گرفته، بر فرض تسليم از شمس حقيقت محروم مانده، چنانچه مشاهده می شود كه به نفس خود ناظر و به موهوم متشبّث و از شمس حقيقت بعيد و ممنوع. در ماء حركت مي كند چنانچه در ظلّ اشراقات انوار الهيّه مستظلّ، ولكن از او مهجور و محجوب و محروم. و همچنين اليوم از كلّ مرايا سؤال كرده می شود، چنانچه كلّ در موقف سؤال حاضر، هر كدام از شريعه عرفان الله خارج شد از حجر محسوب بلكه قابل ذكر نبوده، و هر كدام عارف شد و در ظلّ عنايتش مأوی گرفت از مرايای اوليّه عند الله مذكور. كذلك فصّل الأمر لعلّ النّاس هم يفقهون.