Kitab-i-Badi/Persian606: Difference between revisions

From Baha'i Writings Collaborative Translation Wiki
Jump to navigation Jump to search
m (Pywikibot 8.1.0.dev0)
m (Pywikibot 8.1.0.dev0)
 
(5 intermediate revisions by the same user not shown)
Line 1: Line 1:
قدری تفكّر كن كه همين كلمه امثال تو چه قدر عظيم است، و چگونه خورشيد نورانی را در فكر افتاده ايد كه به حجبات نفس و هوی مستور داريد و اعمالش را ضايع كنيد. نه، و الله جز امثال تواحدی به اين كلمات التفات ننمايد، چه كه كلّ فعل حقّ را به بصر خود ديده اند. يومی از ايّام فرمودند كه: اعظم از اين بلايا در سرادق قضا مستور است و بايد نازل شود، چنانچه خوابی در عراق ديده ام و از آن چنين مستفاد می شود. قال و قوله الحقّ: كنت نائماً فی ليلة البلماء بعد عفراء. إذاً رأيتُ بأن إجتمعتْ فی حولی النّبيّون و المرسلون و هم قد جلسوا فی أطرافی و كلّهم ينوحون و يبكون و يصرخون و يضجّون. و إنّی تحيّرتُ فی نفسی، فسئلتُ عنهم. إذاً إشتدّ بكائهم و صريخهم و قالوا: "لنفسك، يا سرّ الأعظم و يا هيكل القدم!" و بكوا علی شأن بكيتُ ببكائهم.
اصل شجره ظلم را عدل شمرده و شجره فضل و عدل را ظالم دانسته. هذا مكرٌ منك و منهم فی أمر الله. آن قدر درايت نداری كه سخنی استماع نمودی تفكّر كنی. در همان ايّام كه زنش به سرايه رفته فو الله كه در اوّل ماه مخصوص او از آن زخرفي كه در هر شهر مي آوردند مع يك بقچه اسبابْ درويش، كه مباشر او بود الان موجود است، برده. و چند نفر هم مجدّد در اين ارض وارد شده بودند، كلّ مطّلع. از جمله جناب ميرزا حيدر علی و سلمان و استاد عبد الكريم از اهل صاد. و مع ذلك مخصوصاً زن به سرايه فرستاده و به همين لفظ گفته نسبت به جمال ابهی كه ما را آورده و نان و لباس بما نمي دهد. و افتضاحی در اين ارض برپاشد كه يكی از قنصل های اين ارض بسيار تعجّب نموده، به شخصی ذكر نمود كه امروز امر عجيبی واقع شده، و جميع اعجام به شماتت برخواستند كه در اين طايفه عصمت و عفّت نيست.

Latest revision as of 22:04, 16 May 2023

اصل شجره ظلم را عدل شمرده و شجره فضل و عدل را ظالم دانسته. هذا مكرٌ منك و منهم فی أمر الله. آن قدر درايت نداری كه سخنی استماع نمودی تفكّر كنی. در همان ايّام كه زنش به سرايه رفته فو الله كه در اوّل ماه مخصوص او از آن زخرفي كه در هر شهر مي آوردند مع يك بقچه اسبابْ درويش، كه مباشر او بود الان موجود است، برده. و چند نفر هم مجدّد در اين ارض وارد شده بودند، كلّ مطّلع. از جمله جناب ميرزا حيدر علی و سلمان و استاد عبد الكريم از اهل صاد. و مع ذلك مخصوصاً زن به سرايه فرستاده و به همين لفظ گفته نسبت به جمال ابهی كه ما را آورده و نان و لباس بما نمي دهد. و افتضاحی در اين ارض برپاشد كه يكی از قنصل های اين ارض بسيار تعجّب نموده، به شخصی ذكر نمود كه امروز امر عجيبی واقع شده، و جميع اعجام به شماتت برخواستند كه در اين طايفه عصمت و عفّت نيست.