Kitab-i-Badi/Persian486: Difference between revisions

From Baha'i Writings Collaborative Translation Wiki
Jump to navigation Jump to search
m (Pywikibot 8.1.0.dev0)
m (Pywikibot 8.1.0.dev0)
 
(3 intermediate revisions by the same user not shown)
Line 1: Line 1:
و از جمله آن نفوس كه نوشته يكی جناب حاجی ملّا هاشم است. و عرايضي كه از او به مقرّ عرش آمده الآن موجود و جز خضوع كبری از او امری ظاهر نشده. ای مدّعی عرفان، همه عرفا را تضييع نمودی. شنيده شد كه يكی از حكما وقتی در ارض صاد بود و علمای آن ارض آن بيچاره فقير را تكفير نموده امر به خروج نمودند و جمعی بر آن فقير هجوم آورده.[۲۵۹]از جمله آن نفوس ملّا علی حكيم نوری مشهور بود. آن مظلوم در آن حين به هيچيك از علما سخنی نگفت، ولكن به حكيم مذكور توجّه نموده و گفت كلمه كه ذكرش محبوب نه. و مقصودش آن که: "تو خود را حكيم مي شمری، چرا بر حكيم اعتراض مي نمائی؟" حال شما با اين اعتراضات ادّعای حكمت و عرفان هم داری. تبْ إلی الله الّذی خلقك و سوّاك و لا تعترض علی الّذينهم آمنوا بالله و آياته و ورد عليهم فی سبيله ما لا يحصيه أحد من العالمين. تصديق و تكذيب نفوس ابداً به تقليد كفايت نشده و نخواهد شد. ربٌّ لاعِنٌ يرجع اللّعنُ إلی نفسه، و ربٌّ رادّ يرجع الرّد إليه و هو لا يستشعر فی نفسه و يكون من الغافلين.
و آيات مختصّ است به صاحب ظهور، چنانچه نقطه بيان تصريح فرموده كه بعد از غروب شمس حقيقت احدی استماع آيات الله نخواهد نمود إلاّ حين ظهور بعد. و همين نفس معروف ليالی و اسحار بين يدی قائم و آيات الهی بر او القا می شد. و بعد به مجرّد دو كلمه چنان مغرور شده كه ارتكاب نمود آنچه را كه احدی از مظاهر نفی ارتكاب ننموده. و هر نفسي كه فی الجملة صاحب شعور باشد مي داند كه او لازال خدمت حضرت ابهی بوده و اگر هم چيزی ادراك نموده رشحی از طمطام اين بحر موّاج به او افاضه شده. مع ذلك تو نوشته آنچه را كه هيچ عاقلی ننوشته. فو الله اگر صد هزار امثال او بين يدی قادر بر تكّلم باشند! چنانچه اين عباد به چشم خود مشاهده نموده اند و تو به وهم صرف مي گوئی. باری لعنت كند خدا آن شيطانی كه او و تو هر دو را اغوا نموده و برای[۲۶۱]رياست ظاهره چه مقدار مفتريات به حقّ نسبت داده. انشاء الله اميدواريم كه به گندم رِی مرزوق نشود.

Latest revision as of 17:20, 16 May 2023

و آيات مختصّ است به صاحب ظهور، چنانچه نقطه بيان تصريح فرموده كه بعد از غروب شمس حقيقت احدی استماع آيات الله نخواهد نمود إلاّ حين ظهور بعد. و همين نفس معروف ليالی و اسحار بين يدی قائم و آيات الهی بر او القا می شد. و بعد به مجرّد دو كلمه چنان مغرور شده كه ارتكاب نمود آنچه را كه احدی از مظاهر نفی ارتكاب ننموده. و هر نفسي كه فی الجملة صاحب شعور باشد مي داند كه او لازال خدمت حضرت ابهی بوده و اگر هم چيزی ادراك نموده رشحی از طمطام اين بحر موّاج به او افاضه شده. مع ذلك تو نوشته آنچه را كه هيچ عاقلی ننوشته. فو الله اگر صد هزار امثال او بين يدی قادر بر تكّلم باشند! چنانچه اين عباد به چشم خود مشاهده نموده اند و تو به وهم صرف مي گوئی. باری لعنت كند خدا آن شيطانی كه او و تو هر دو را اغوا نموده و برای[۲۶۱]رياست ظاهره چه مقدار مفتريات به حقّ نسبت داده. انشاء الله اميدواريم كه به گندم رِی مرزوق نشود.