Editing
Unnamed Tablet to Varqa from Jun 28 1881/Persian6
Jump to navigation
Jump to search
Warning:
You are not logged in. Your IP address will be publicly visible if you make any edits. If you
log in
or
create an account
, your edits will be attributed to your username, along with other benefits.
Anti-spam check. Do
not
fill this in!
یا محبوب قلبی و حبیب فؤادی قد اخبرنی صفیر طیر بیانک و علّمنی هدیر عندلیب ذکرک و ثنائک ما سرّنی بسرور عجز الخادم عن وصفه علی ما هو علیه یشهد بذلک محبوبک و محبوبنا و مقصودک و مقصودنا و مقصود من فی السّموات و الأرضین فلمّا هزّتنی اریاح المحبّة و اجتذبنی ما نطقت به فی ثنآء مالک الأحدیّة اخذت الکتاب و اقبلت الی العزیز الوهّاب الی ان دخلت و حضرت تلقآء العرش و عرضت ما فیه اذاً توجّه الیّ وجه المحبوب قال جلّ کبریائه یا ورقآء قد ظهر ما هو الموعود فی الکتاب و اظهر ما عجز عن عرفانه اولوا الألباب لعمره قد اتی بآیات طاف حولها امّ الکتاب یا ورقآء انّ الکتاب ینطق و النّاس هم لا یفقهون و المیزان ینادی و هم لا یشعرون و الصّراط یصیح و هم لا یفقهون قد نبذوا الواح اللّه عن ورائهم و اخذوا ما امروا به من مطالع الظّنون الّذین جادلوا بآیات اللّه و نقضوا میثاقه و انکروا امره الّذی احاط الوجود قل هذا یوم فیه ماج بحر الحیوان امام وجه الرّحمن و جری فرات العلم و البیان عن یمین العرش ان انتم تعلمون هذا یوم فیه ظهر ما لا ظهر من قبل و اشرقت من افق سمآء السّجن شمس الحکمة و البرهان و ملأ الأدیان هم عنها معرضون قل یا اهل الأرض قوموا عن مقاعدکم ثمّ اقبلوا الی الأفق الأعلی تاللّه انّه انار باسم ربّنا الأقدس الأبهی ایّاکم ان تمنعکم شئونات الوری عن مالک الغیب و الشّهود قل انّه ظهر بالحقّ و لا یمنعه ظلم العلمآء و لا شوکة الأمرآء و لا سطوة الّذین اعرضوا عن الحقّ علّام الغیوب قل هذا یوم البیان قوموا عن رقد الهوی ثمّ اذکروا مالک الأسمآء انّه خیر لکم لو انتم تعرفون هذا یوم فیه قام کل قائم لخدمة الأمر و نطق کلّ ناطق بثنآء اللّه المهیمن القیّوم قل یا قوم ضعوا ما عرفتموه من قبل و خذوا ما ترونه الیوم فی مقامه المحمود یا ورقآء قد حضر العبد الحاضر بکتابک و قرأه لدی الوجه انّ ربّک لهو السّمیع قد سمعنا ذکرک و ثنائک و مناجاتک و وجدنا عرف حبّک و خضوعک و خشوعک و اقبالک الی اللّه ربّ العالمین قد شهد کلّ کلمة من کلماتک لعظمة اللّه و سلطانه و ظهوره و بروزه و کبریائه انّ ربّک لهو العلیم ان افرح بهذا الذّکر الّذی به جری کوثر الحیوان فی الامکان و هدرت طیر البقآء علی الأغصان انّه لا اله الّا انا الفرد الخبیر انّا ذکرناک بعد رجوعک فی الواح شتّی بذکر انجذبت به افئدة العارفین کن قائماً علی خدمة امر ربّک و ناطقاً بثنائه و هادیاً الی سبیله المستقیم یا ورقآء در ایّامیکه ملأ بیان از سطوت اهل ادیان مضطرب و پریشان اینمظلوم فرداً واحداً بر امر قیام نمود بشأنیکه منع علما و ضوضای عرفا و ظلم امرا او را از ما اراد منع ننمود انّ قلمی الأعلی قد جال فیکلّ الأحیان فی میدان الحکمة و البیان الی ان اسمع الکلّ ندائه و اظهر للکلّ حجّته و برهانه در بعض سنین بلایائی وارد که غیر علم الهی از احصای آن قاصر و عاجز معذلک قلم در لیالی و ایّام از حرکت بازنماند و لسان صمت اختیار ننمود و چون کلمۀ علیا انتشار یافت و اعلام ذکر و ثنا بر اعلی الأعلام منصوب و شمس اطمینان فیالجمله اشراق نمود نعیب غراب و طنین ذباب از خلف حجاب ظاهر قسم بندای مالک اسماء که از شطر سجن مرتفعست بشأنی خوف و اضطراب نفوس غافله را اخذ نموده بود که دیار بدیار میدویدند و از جبل بجبل پناه میجستند حال بکمال ضغینه و بغضا ظاهر گشتهاند و در اضلال نفوس بهر وسیلهئی متمسّکند عجب است از نفوسیکه بمصدر ظنون و مطلع اوهام تشبّث نمودهاند قد خسر الّذین کفروا باللّه و آیاته و سلطانه و عظمته و اقتداره و اتّبعوا من هو اخسر منهم لدی اللّه العلیّ العظیم انتهی یا حبیب فؤادی فیالحقیقه عباد باوهام راغبترند از ظهورات یقین جمیع اهل بیان مطّلعند که این عبد با نفس مستوره بوده و در سنین متوالیه غیر این عبد کسی با او نبوده معذلک از نفوسیکه ابداً اطّلاع نداشته و ندارند آنچه بگویند میپذیرند و از اینعبد تا حال احدی از آن نفوس سؤال ننموده تا مطّلع شود بر آنچه الیوم از او غافل و محجوب است فوالّذی انطق الأشیآء بذکره و ثنائه که مطیعین مع قلّت درایتشان چندین رتبه اعلی و ارفع از مطاعشان مشاهده میشوند فوالّذی نفسی بیده للّه گفته و للّه عرض مینمایم که شاید بعضی بقوّت بیان حجبات را خرق نمایند و بانوار فجر یوم الهی و ما ظهر فیه فائز شوند انشآءاللّه حقّ جلّ جلاله تأیید فرماید تا بمقام اطفؤوا سراج الأوهام قد طلع صبح الیقین فائز شوند ولکن هیهات هیهات چه که اغراض نفسانیّه اغماض آورد و حجبات اوهامیّه قلب و بصر را از مشاهده منع نمود بعضی از احزاب که باوهام و ظنون تربیت شدهاند بسیار مشکلست نجات ایشان چه که بسلاسل ظنون و قیود اوهام مقیّد مشاهده میشوند و حزب فرقان احجب از جمیع ملل دیده میشوند چه که امام وجوههم قصص فارغة و عن ورائهم اخبار کاذبة و عن یمینهم اذکار ظنونیّة و عن یسارهم افکار وهمیّة این ایّام در اینمقامات اینکلمۀ مقدّسۀ مبارکه از افق ارادۀ منزل آیات اشراق نمود قوله جلّ کبریائه از جعفر برادر عسکری سؤال نمودند که آیا از برادر تو اولادی ماند فرمودند طفلی بود و فوت شد بعد که هیاکل مجعوله اینکلمه را شنیدند تکذیب نمودند و او را کذّاب نامیدند ملاحظه نمائید که ظلم بچه مقام بود و افترا بچه رتبه رسید بعد ذکر ناحیۀ مقدّسه و ظهور تواقیع بمیان آمد بهمان تفصیلات که از قبل شنیدید حقّ انصاف عنایت کند امثال آن نفوس را که ناس بیچاره را در تیه ظنون و اوهام سرگردان نمودند و اتبّ از ابیلهب گذاشتند حال مدّتها هم این لقب کذّاب از برای آن ناطق صادق مابین آل فرعون خواهد بود این نفوس مجعولۀ کذبه بهمان تشبّثات متشبّثند اصل مشیشان بهمان طریق و سبیل است باید نفوس مقبله را آگاه نمود تا مطّلع شوند و بوساوس حزب شیطان از ما اراده اللّه محروم نمانند قسم بروشنی آفتاب عدل مقصود اینمظلوم آنکه نفوس قویّه بر امر قیام نمایند و ناس را از شرّ شیاطین حفظ کنند تا بمقامی وارد شوند که خود را از آنچه گذشته مستغنی مشاهده نمایند و غیر حقّ را معدوم و مفقود شمرند بگو ای دوستان بافق امر ناظر باشید و به ما ظهر منه اینست وصیّت حقّ دوستان خود را و در مقام دیگر اینکلمۀ علیا از افق سماء بیان مولی الوری اشراق نمود قوله جلّ کبریائه تا حال حجباتیکه مابین اهل فرقان بوده تمام آنرا خرق ننمودیم و اصنام اوهام را بتمامه نشکستیم اگر این دو واقع شود وربّ العالمین ملأ البیان یرون انفسهم فی اسفل السّافلین بعضی را اصبع قدرت خرق نمود و عضد قوّت از هم ریخت ولکن بسیاری باقی و برقرار است اگر استعداد در اهل بیان مشاهده میشد هرآینه کل بعرفان آنچه لدی الحقّ مذکور است فائز میشدند ولکنّ اللّه یشهد انّهم احجب من حزب الفرقان و من سایر الملل و انا المحصی العلیم انتهی بشأنی اوهام اهل فرقان را احاطه نموده که هر صاحب قلمی از ذکر آن عاجز مخصوص حزبیکه خود را ناجی میشمرند اهل سنّة و جماعت را عقیده آنست که حضرت قائم باید متولّد شود چه که میگویند از رسول اللّه روح ما سواه فداه حدیثیکه مدلّ بر وجود آنحضرت باشد در جابلقا و یا جابلسا و یا مقام دیگر دیده نشده بلکه حدیث سیّد البشر علیه بهآء اللّه مالک القدر و همچنین روایت شیخ اکبر مشعر بر تولّد قائم در بلاد عجم است چه مقدار از نفوس مقدّسه را که بتولّد قائل شدند بظلم آشکار شهید نمودند عجب در اینست مع آنکه مشاهده مینمایند که فئۀ ناجیه فئۀ طاغیۀ باغیه بودهاند و عند ظهور امتحان از جمیع من علی الأرض اشقی و اضلّ مشاهده شدند چه که این فرقۀ غیر ناجیه جمال احدیّه را در هوا آویختند و وارد آوردند آنچه را که اوّلین و آخرین از او احتراز میجستند بر اهل بیان لازمست که در آنچه مابین اهل فرقان بوده تفکّر نمایند که شاید چشم حقیقی باز شود و ببیند آنچه را که دیدن آن لازمست در اینصورت از اهل بصر در منظر اکبر مذکور والّا حیوان اشرف از او از حقّ جلّ جلاله در جمیع احوال این خادم ذیالجلال سائل و آمل است که بکرم و شفقت و عنایت خود ملاحظه فرماید نه بمعرضین و منکرین و ما عندهم که شاید نسیم رحمت صبحگاهی در این یوم الهی مرور نماید و کل را بطراز مشاهده و عدل و انصاف مزیّن فرماید
Summary:
Please note that all contributions to Baha'i Writings Collaborative Translation Wiki may be edited, altered, or removed by other contributors. If you do not want your writing to be edited mercilessly, then do not submit it here.
You are also promising us that you wrote this yourself, or copied it from a public domain or similar free resource (see
Baha'i Writings Collaborative Translation Wiki:Copyrights
for details).
Do not submit copyrighted work without permission!
Cancel
Editing help
(opens in new window)
Navigation menu
Personal tools
Not logged in
Talk
Contributions
Create account
Log in
Namespaces
Page
Discussion
English
Views
Read
Edit
View history
More
Search
Navigation
Main page
Recent changes
Random page
Help about MediaWiki
Tools
What links here
Related changes
Special pages
Page information